مرضیه فخرایی
مدیر مسؤول انتشارات آیندهپژوه
آيندهپژوهي[1] هم مانند بسیاری از رشتههای علمی و معرفتی رویکردهای متفاوتی دارد که هر کدام از آنها بر جنبه خاصی از دانش آيندهپژوهي تکیه کرده و دارای اهداف متفاوتی هستند. در این نوشتار نگاهی اجمالی به سه رویکرد اساسی و پرکاربرد میکنیم.
1. آيندهپژوهي اکتشافی یا پيشبينانه
تلاش برای کشف و شناخت نسبی آینده، عصاره آيندهپژوهي اکتشافی[2] یا آيندهپژوهي پيشبينانه[3] است. این رویکرد نخستین نگاه و رویکردی بود که از آغاز آیندهپژوهی مدرن در دهههای 1960 و 1970 در غرب رواج یافت. این رویکرد مهم در آيندهپژوهي با پرسشهايي از اين قبيل سروکار دارد که با توجه به پیشرانهای تغییر، چه آيندههايي پیش رو هستند. خروجي و ثمره آيندهپژوهي اکتشافي همانگونه که از نام آن پيداست، کشف آيندههاست؛ آيندههاي ممکن، و محتمل.[4]
آيندهپژوهی اکتشافي بر اطلاعات گذشته و حال استوار است و عموماً با شناسایی پیشرانها و روندهای موجود، از حال به سمت آينده حرکت ميکند. آيندهپژوهی اکتشافي، با تداوم روندهای موجود، آینده را پیشبینی یا کشف میکند.
عقیل ملکیفر در تعریف این رویکرد مینویسد: [ 1، ص86]
آنچه معرفي اين رويكرد را اغلب در صدر مينشاند، بهكارگيري گسترده آن در زندگي روزمره توسط همگان است؛ به طور معمول، اين رويكرد با مطالعه گذشته و حال (وضع موجود) آغاز ميشود و با كشف و تعميم روندهاي جاري به آينده گسترش مييابد، به بيان ديگر، اين رويكرد مبتني بر پيشبيني (پيشنگري) آينده[5] يا آيندههايي است که با نگرش به وضع موجود، روندهاي جاري، و پيشرانهاي موجود در محيط ميتوانند پديدار گردند.
تعریف پیشبینی را تا حدودی گفتیم. اما هدف از پيشبيني آينده چیست؟ ما چرا ميخواهيم آينده را پيشبيني يا کشف کنيم؟ دانستن اينکه در آينده چه روي خواهد داد، چه ثمري براي ما دارد؟
پاسخ به اين پرسش را با يک مثال ساده درمييابيم. مثلاً اگر بدانيم احتمالاً باران خواهد باريد، با خود چتر به همراه خواهيم برد و در نتيجه خيس نخواهيم شد. در اين مثال ساده ما نميتوانيم جلوي بارش باران را بگيريم، ولي ميتوانيم خود را براي روبروشدن با آن آماده کنيم.
اين مثال ساده را ميتوانيد به همه حوزهها تعميم دهيد. آينده مملو از رويدادهاي ناشناخته است که برخي از آنها ميتوانند فرصتها و تهديدهايي را براي زندگي ما به وجود آورند. اگر ما اين رويدادها را بشناسيم ميتوانيم خود را براي رويارويي با آنها آماده کنيم. در اين صورت احتمال اينکه از تهديدها دوري کنيم يا اثرات منفي آنها را کاهش دهيم، بيشتر است و از سوي ديگر، شانس آن را هم خواهيم داشت که از فرصتهاي پيش رو به نفع خود بهره بگيريم.
البته با پيشبيني آينده ما تنها به شناخت نسبی از آینده دست مییابیم، اما مسلماً کسي که شناختي هر چند نسبي درباره آينده داد، در مقايسه با کسي که هيچ شناختي از آينده ندارد، يک گام جلوتر است.
کورنیش در کتاب آيندهپژوهي پیشرفته مینویسد:[ 2، ص 210]
به رغم محدوديتهاي جدي در توانايي ما براي پيشبيني رويدادهاي آينده، اين کار واقعاً براي سلامتي، رفاه و حتي بقاي ما اهميتي حياتي دارد. دليل آن هم ساده است: ما براي تصميمگيري عقلاني، به فرضيههايي درباره آينده نياز داريم. بدون داشتن فرضیاتی درباره آینده، مبنايي منطقي براي انتخاب يک گزينه از ميان چند گزينه در اختيار نخواهيم داشت.
در جلد نخست كتاب راهنماي آيندهنگاري فناوري يونيدو، در معرفي ويژگيهاي رويكرد اكتشافي آمده است: [ 3، ص 164 ]
روشهاي اكتشافي روشهاي "رو به بيرون" [برونگرا] هستند[6]. اين روشها با "زمان حال" به عنوان نقطه آغاز شروع ميشوند و به سمت آينده پيش ميروند. مسير پيشروي به آينده يا مبتني بر برونيابي[7] روندهاي گذشته و يا نيروهاي پوياي علي[8] است و يا در غير اين صورت ـ به وسيله پرسيدن سوالات "چه ميشد اگر" در مورد رويدادها يا پيشرفتهاي ممكن كه خارج از روندهاي مشابه قرار دارند، تعيين ميشود.
3. آيندهپژوهي هنجاري
از آيندهپژوهي اکتشافی سخن گفتیم؛ از اینکه میتوانیم آینده را تا حدودی کشف و خود را برای رویارویی با آن آماده کنیم. اما آيا ما به عنوان اشرف مخلوقات که صاحب تفکر، اراده و ايمان است، نقشي در شکلگيري آينده نداريم و کناري ايستادهايم تا حوادث روي دهند و آينده تحقق يابد و ما تنها نظارهگر باشيم؟
پاسخ به همين پرسش اساسي بود که "آيندهپژوهي هنجاري" [9]را در کنار و در تکميل "آيندهپژوهي اکتشافي"، به عنوان رويکردي مهم و قابل تأمل در دانش "آيندهپژوهي" مطرح ساخت. آيندهپژوهي اکتشافي در پاسخ با اين پرسش پديد آمد که: "آينده چه ميتواند باشد؟"و آيندهپژوهي هنجاري به اين ميانديشد که "آينده چه بايد باشد"
آيندهپژوهان هنجاري ميکوشند با تکيه بر ارزشها، آرمانها و باورهاي مشترک بشر، تصاويري مطلوب و آرماني از آينده ارائه دهند.
اين رويكرد را میتوان نقطه مقابل رويكرد اكتشافي تصور كرد. برخلاف رويكرد اكتشافي که كار خود را با مطالعه حال آغاز ميكند، رويكرد هنجاري با مطالعه آينده مطلوب آغاز ميكند. طرز كار اين رويكرد عبارت است از:[3 ، ص165 ]
روشهاي هنجاري متقابلاً [يعني برخلاف روشهاي اكتشافي] "رو به درون" هستند و با يك ديد اوليه نسبت به يك آينده ممكن (اغلب يك آينده مطلوب) يا مجموعهاي از آيندههاي ممكن كه ناشي از (ارزشها) و علايق خاصي هستند، شروع ميشوند. سپس از آينده مطلوب به عقب برگشته ميشود تا بررسي شود كه "آيا آيندههاي ممكن [ و يا آينده مطلوب انتخابشده] از زمان حال نشات ميگيرند يا نه؟" و "چگونه اين آيندهها (يا آينده) تحقق مييابند؟" يا "از آنها اجتناب ميشود؟" .
رويكرد هنجاري كار را با مطالعه، طراحي و يا انتخاب آينده مطلوب بر پايه ارزشها، آغاز ميكند و سپس با تکنیک "پسنگري"[10]، که نقطه مقابل پيشنگري (پيشبيني) است، از زمان آینده به حال بازمیگردد و تعیین میکند که چگونه ميتوان وضع موجود را تغيير داد تا آينده مطلوب تحقق يابد؟".
در کتاب فناوری یونیدو میخوانیم: [3، ص165]
پسنگري فضاي ميان امروز و گذشته را پر ميكند. اين كار آينده را دستيافتنيتر ميسازد. در اين صورت ميتوان گامهاي ضروري براي دستيابي به آينده مرجح [يا آينده مطلوب] را به نمايش درآورد.
3. آيندهپژوهي انتقادي
آیندهپژوهی انتقادی نه در پی کشف آیندههای احتمالی است و نه به دنبال خلق آینده مطلوب. کارکرد آیندهپژوهی انتقادی نقد کردن و زیر سوال بردن فرضیهها و نتایج بیانشده از سوی سایرآیندهپژوهان است.
عقیل ملکیفر به نقل از ريچارد اسلاتر از نظریهپردازان آیندهپژوهی انتقادی مینویسد:[2 ، ص103]
آيندهپژوهي انتقادی برساخته دوران پسامدرن/پساساختارگرايي است، و آشکارا اعلام ميکند که ماهيت انتقادي دارد. ...
آيندهپژوهان انتقادي به مطالعه عمیقتر درباره آينده میپردازند و چند پرسش مهم را مطرح ميکنند:
1. واقعا چه عوامل پشت پردهای باعث بروز روندها و رويدادها ميشوند، چه علل و عوامل ريشهايتر و بنياديتري در شکلگیری آینده تاثیر دارد؟
2. آيا نوع نگاه به جهان، و باورها و پيشذهنيتها باعث نشده چنين عواملي مؤثر تشخيص داده شوند؟
3. آيا افراد، نهادها، يا حکومتهايي نيستند که در اشاعه اين پيشذهنيتها دخيل هستند و از اين نوع نگاه به آينده به نحوي سود ميبرند؟
پاسخ به پرسش دومي که مطرح شد،کاملا مثبت است. يعني نوع جهانبيني و پپشذهنيتهاي موجود و غالب، بر تفکر درباره آينده تأثيري چشمگير دارند. اين مسأله نه فقط در آيندهپژوهي، بلکه در تمام مطالعات و پژوهشها در عرصههاي گوناگون علمي صادق است. به بيان سادهتر ما با عينک پارادايمها و پيشذهنيتها به حقايق اطراف خود نگاه و آنها را تحليل ميکنيم.
درست در همين نقطه و با طرح چنين پرسشهايي است که آيندهپژوهان عملا وارد تفکر پساساختاري و فضاي آيندهپژوهي انتقادي ميشوند و در واقع چارچوبها و ديدگاههاي موجود را زير سؤال ميبرند.
البته طرح اين پرسشها به معناي تهديد يا مخالفت نيست، بلکه راهي است براي درک عميقتر موضوع.
ادامه بحث را ز کتاب "اندیشگاه 1" میآوریم که نگاه و اعتقاد انتقادی را بسیار زیبا و روشن بیان کرده است[ 4، ص 43]
آيندهپژوهي انتقادي همواره ميپرسد که چه چيزي موجب غلبه يک گفتمان يا جهانبيني بر ديگري ميشود؟ ... از اين رهگذر، آيندهپژوهي انتقادي به طرح اين پرسش محوري ميپردازد که چه کسي "مالک آينده" خواهد بود، و طلوع يک آينده خاص به غروب کدام آيندهها منجر خواهد شد؟ اغراق نيست اگر بگوييم دعوا بر سر تملک آينده، محور اصلي منازعات بشري را در درازاي تاريخ تشکيل ميدهد، و هر چه به سمت آينده ميرويم، بر شدت و نيز پيچيدگي اين منازعات افزوده ميشود. آيندهپژوهي انتقادي جايگاه خاصي براي ارزشها در تحولات تاريخي و شکلگيري آينده قائل است، ....
منابع:
1. عقیل ملکیفر و همکاران؛ "الفبای آیندهپژوهی"؛ چاپ چهارم؛ انتشارات آیندهپژوه؛ 1393
2. ادوارد کورنیش؛ " آیندهپژوهی پیشرفته: نگاهي ژرف به اصول، مباني و روشهاي آيندهپژوهي"؛ ترجمه سیاوش ملکیفر؛ چاپ دوم؛ انتشارات آیندهپژوه؛ 1393
3. راهنماي آيندهنگاري فناوري يونيدو، 2005،" جلد اول: سازمان و روشها، ترجمه سونيا شفيعي و همكاران، تهران: مركز آيندهپژوهي علوم و فناوري دفاعي، چاپ اول، 1387
4. "اندیشگاه1: آیندهپژوهی: مبانی و رویکردها"؛ گرداوری سحر چکاوک، نشر آيندهپژوه، 1393
[1] .Futures Studies
[2]. Explorative Futuring
[3]. Predictive Futuring
[4] .possible & probable futures
[5] .forcasting
[6]. زيرا بر شناخت عوامل محيط بيروني همچون روندها و عدم قطعيتها تمركز دارند.
[7]. Extrapolation
[8]. Causal Dynamics
[9]. Normative Futuring
[10]. Backcasting